این روزا نگرانه نامهربونی هاییم که مردم می بینن ،نگرانه مادربزرگام پدربزرگم بابام مامانم داداشام ....
نمیخوام بیان کنم چون نمیخوام نگرانی من به نگرانی اونا اضافه بشه ....یه دستم مداده یه دستم پاک کن ....
الان وقت پاک کن دست گرفتنه....
عنوان مطلب : اگه یه آجر داشتین چیکار میکردین؟!
سوالی که ۵ بهمن روانشناسی که در جلسه مصاحبه ام حضور داشت سوال کرد... اگه فقط یه آجر داشتی چیکار میکردی؟
گفتم : نگه اش میدارم تا اگه یه زمانی اگه ساخت و ساز داشتم ازش استفاده کنم ...
مصاحبه ی تخصصیمو قبول شدم با نمره ی ۹۳/۶... البته نه فقط با همین سوال حدود نیم ساعت جواب سوالاتی رو میدادم که اونجا ازم پرسیدن.... اتاقی که اون روز مصاحبه به سخت ترین اتاق مشهور شد بین مصاحبه شونده ها، اتاق(یک)، وقتی داشتم میرفتم داخل فقط گفتم خدایا خودمو می سپرم به خودت حتی اگه اتاقش شبیه تونل وحشت باشه.... که خدا صدامو شنید..
دروغ نگفتم تخیلی هم جواب ندادم من فقط سعی کردم واقع بین باشم...
ازم پرسید سال ۱۴۰۴ خودتو در چه جایگاهی می بینی ؟!
اول اینکه قطعا مدرک کارشناسی ارشدمو از یه دانشگاه دولتی خوب میگیرم و خودمو آماده میکنم برای دکترا....
بقیه اش بستگی داره به اینکه از این در برم بیرون چه نتیجه ای برام رقم بخوره .... براساس موقعیتم برنامه ریزی میکنم...
اگه یکی حرفتو نفهمه چیکار میکنی؟!
گفتم : سکوت میکنم....
گفت : بدترین جوابه برای طرف مقابلت
گفتم: وقتی کسی نخواد چیزی رو بفهمه من هر چقدر تلاش کنم به نتیجه نمیرسم ... پس سعی میکنم سکوت کنم ...
گفت : از حقت دفاع نمیکنی ؟ تو خونواده همینطوری ؟!
گفتم: باید ببینم تا چه حد حق با خودمه .... و بحث خونواده جداست... اگه واقعا فکر کنم به حرفم توجهی نمیشه سکوت میکنم...
وقتی سوال پاره آجرو پرسیدن خانمی که اونجا بود ، بعداز جوابم گفت با اون پاره آجر تو سر کسی نمیزنی ؟!
تا رفتم جواب بدم آقای روانشناس گفتن ایشون آرومه از اینکارا نمیکنه....
حالا یه مصاحبه دیگه مونده برای صلاحیت عمومی (گزینش ) که تا ببینیم تا خدا چی میخواد ...
تا این وضعیت چطور پیش میره....
امیدوارم خودتون و خونواده اتون در سلامت کامل باشین ....
الان که در قرنطینه اجباری به سر می برین از تک تک لحظاتش برای شاد بودن در کنار خونواده اتون استفاده کنین ، جمعی که شما رو همونجور که هستین دوس دارن بدون هیچ چیز اضافه ای....
حال دلتون خوب....
لبتون خندون....