** مریم

Lead an aimless life

** مریم

Lead an aimless life

سلام خوش آمدید

حس و حال این روز ها....

پنجشنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۹، ۰۱:۳۳ ق.ظ

الان تو تاریکی محض نشستم دارم فکر میکنم به این چند وقتی که گذشت .... پنج روز دیگه دقیقا میشه یک ماه که معلم شدم ...

بچه هامو دوس دارم ،تشر زدن و داد زدن المیرا ناراحتم نمیکنه ،باعث میشه خنده ام بگیره ، خانم شما بلد نیستینِ مطهره ناراحتم نمیکنه باعث میشه احساس کنم دلم شاد میشه از زبون بازیه دختر کوچولوی تپلم... الان وقتی محمدپارسا میگه خانم وقتی شما توضیح دادین خیلی خوب یاد گرفتم انگار دنیا رو بهم دادن...خسته نباشید و دوستون دارم خانم ، گفتن علی اصغر باعث میشه دلم غنج بره... وقتی فرشته بهم میگه خانم شما مهربون ترین معلمم بودین باعث میشه مثل یه دختر بچه  کوچولو ذوق کنم...(نمیدونستم تا این حد بی جنبه ام)

دلم براشون تنگ شده ،نمیدونستم در عرض دو هفته اینقدر بهشون وابسته میشم ، دلم تنگ شده برای وقتی که تلاش میکردم اسمشونو بگم با اینکه فقط چشم هاشون دیده میشد ....

دلم برای مهدی پسر تخس کلاسمم تنگ شده ... 

معلمی شغل سختیه ، ولی شیرینی هاش بیشتره ، کلاسای غیرحضوری سخته ولی صدای بچه ها انرژی بخشه ...صبح استرس اینکه کلاسم یک دقیقه دیرتر شروع نشه شیرینه ... خانم حاضر گفتن بچه ها صبح و غروب که کلاس شروع میشه خوشیه واقعیه....

ولی با همه ی این ها هر روز سر خونواده غر میزنم که چرا معلم شدم؟ 

الان می فهمم چرا معلمی رو دوست ندارم؟ من میترسم از اینکه آینده ی بچه ای با حرف من خراب بشه میترسم،این بلوف نیست این یه واقعیته ، واقعیتی که از گفتنش ابایی ندارم چه اینجا چه وقتی دارم با خونواده ام صحبت میکنم بیانش میکنم...

من فهمیدم دیوانه وار عاشق بچه هامم ولی از اینکه آینده اشون با کوچک ترین حرفم خراب بشه میترسم....

  • ۹۹/۰۷/۱۰
  • مریم **

نظرات (۴)

  • حامد سپهر
  • این نشون میده تو اینکاره ایی و این ترس و وسواس هم دلیلی واسه همین حرفمه

    ایشالا روز به روز موفق باشی:)

    پاسخ:
    سلام آقای سپهر عزیز ببخشید با تاخیر جوابتونو میدم 
    ممنونم از انرژی مثبتتون :)
    و همچنین موفقیتهای بیشتر برای شما:)
  • هیوا جعفری
  • چقدر ناز و بامزه 

    امیدوارم همیشه شیرین باشه عزیزم

    پاسخ:
    سلام هیواجان 
    ببخشید دیر جوابتو میدم عزیزم 
    خداروشکر تاحالا بودن با بچه ها به خود شغل معلمی چربیده و حس و حالمو خوب کرده
  • در حوالی اریحا...
  • چ حال قشنگیه معلمی

    حسودیم شد

    پاسخ:
    سلاااام  ببخشید که دیر پاسخگوی پیامتون بودم ...
    با بچه ها بودن عاااالیه :)
    انشالله قسمت شماهم بشه:)
  • هیچ در هیچ
  • حیف اونجور که حقشه بهش بها نمیدن

    پاسخ:
    دقیقا احساس میکنم شغل مظلومیه:(
    ببخشید که دیر پاسخگوی پیامتون بودم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    ** مریم

    زندگی دخترانه هایم را به یغما برد...
    مرا همچون قاصدکی بی هدف ، بی مقصد به دست باد سپرد...
    و به نظاره نشست...

    مطالب پربحث‌تر