** مریم

Lead an aimless life

** مریم

Lead an aimless life

سلام خوش آمدید

۱ مطلب در آذر ۱۳۹۸ ثبت شده است

هیچ دلیلی برای غیبت طولانیم ندارم ...

زندگی خوب بوده و منم گذران عمر می دیدم و بس ...

الان به طرز عجیبی نمیتونم بنویسم...

مغزم تهی است...

ولی بهترین چیز مرور اتفاقات این مدته ....

شبی که بنزین گرون شد تولد یکسالگی وبم بود ولی بخاطر شوک شدیدی که بر پیکره ی خونواده وارد شد حوصله نداشتم بیام بگم تولدش مبارک :/ الانم ۲۲روز از تولدش گذشته...

گوشی جدید گرفتم هو هو هو این الان یعنی خیلی شادم ...ولی واقعیت خودم راضی نبودم داداش بزرگه در یک حرکت جوانمردانه بجای اینکه برای خودش گوشی بگیره برای من گرفت ...

دوباره دوتا از خواستگارهای نازنینمو رد کردم  خدا منو ببخشه بخدا بهشون لطف کردم وگرنه داشتن خودشونو با سر مینداختن تو چاه ...همه میگن جوونی ازدواج کن .چند سال دیگه پیر میشی هیچکس نگات نمیکنه ... ۲۳ساله هستم چند سال دیگه پیر میشم؟:/ غیر قابل درکه برای بعضیا که فعلا نمیتونم و نمیخوام ،لوس بازی نیست واقعیت منه .... بقول دختر عموی گرامم تاکی عشق در خونه اتو بزنه !؟ خودم امیدوارم حالا حالا هوس در زدن نکنه...

خانه ی پدری رو دیدم پشیمون شدم ،تو خواب عملا از گریه زیاد داشتم خفه میشدم که مامانم اومد نجاتم داد تا یک ساعت سمت چپ بدنم درد میکرد ،آخه چرا اینقدر خشونت؟!

راستی آزمون آموزش و پرورش هم شرکت کردم ولی یه احساسی بهم میگه قبول نمیشم ...

فعلا همین *

  • مریم **
** مریم

زندگی دخترانه هایم را به یغما برد...
مرا همچون قاصدکی بی هدف ، بی مقصد به دست باد سپرد...
و به نظاره نشست...

مطالب پربحث‌تر