عید.....
پنجشنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۸، ۰۲:۳۸ ق.ظ
عید واقعا سخته، عید درد آوره ، عید پیام آور تازگی نیست ، عید پیام آور کلفتی است...
خودمونو گول نزنیم...
- کمرم دیگه مثل قبل نمیشه وقتی میشینم احساس میکنم بین دوتا چیزی که فکر میکنم مهره های کمرم باشه خالی میشه....
دراز میکشم درد میگیره فقط در حالت ایستاده آروم میشه ، احساس میکنم خودش دلش میخواد اینقدر بی رحمانه باهاش رفتار بشه...
- هیچی بدتر ازاین نبود که به بابابزرگم گفتم بهم عیدی ندادی ولی فهمیدم از بقیه نوه ها بهم بیشتر عیدی داده ،آب شدم الان پیش شوفاژ نشستم درحال بخار شدنم..
-من کودک درونم فعال نیست ، کلا کودک موندم واقعا قد وهیکل نشونه ی بزرگ شدن نیست،امشب با یه بچه سه ساله که نمیتونه یه جمله رو کامل بگه، بحثم شد مادرامون جدامون کردن، خداروشکر جدا کردن وگرنه داشتم با فرش خونه یکی میشدم ، خدا به این بچه ها هرچی داده زبووووووون....
- جمعه قراره نابود بشیم خبر نداریم ، یکی از خواهرزاده های بابابزرگم پیام داده به بابام میگه : پسر دایی ما جمعه قراره بیایم پیش دایی تشریف دارن، بابام گفت بله بفرمایید قدم رو ...(خلاصه تعارف های همیشگی ).... ولی محتوای پیام ایشون به این معنی نبود که فقط اطلاع بدن یا بفهمن بابابزرگم خونه است یانه ( اگه میخواستن بفهمن به خود بابابزرگم زنگ میزدن)این پیام داره میگه پسر دایی ما داریم میایم با خونواده اونجا باشین یه خرده فقط یه خرده برای حضور ما تدارک ببینین..... حالا این پیام برای عمو بزرگم هم فرستاده شده تا آمادگی داشته باشن.... خلاصه جمعه خونه ی بابابزرگ عزیزم قراره نابود بشیم....
- خیلی دیواره های دفاعیم بلند شده جلوی هر نوع ضربه ای رو میگیره..... ضربه گیرم خوب شده واقعا آدما با کسب تجربه بزرگ میشن بقیه اش حرفه....
- عقیده ام نسبت به این موضوع بیشتر شده : که هرکسی تو زندگی من تعدادی کوپن داره که نشون میده تا کجا باید در باره اش کنجکاوی کنه یا در موضوعات مختلف دخالت کنه .....
پی. نوشت: الان همه دیگه برای بی خوابی هام نسخه می پیچن و جوابی که من نمیتونم در برابر این نسخه پیچیدنا بدم ( البته نسخه هایی که قبلا خودم امتحانشون کردم).... ایهالناس قرص خواب جواب نداده خب چیکار کنم.... یه راه حل جدید میخوام....
در پس. پی . نوشت: نوشتم ، پاکش کردم.....با حرفی که زدم حال نکردم .....
- ۹۸/۰۱/۰۸