** مریم

Lead an aimless life

** مریم

Lead an aimless life

سلام خوش آمدید

وسواس درسی ...

سه شنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۷، ۱۰:۴۱ ب.ظ

- ازنظر من بهترین مشاورها برای درس خوندن بچه های کنکورین...

بیشترین راهنمایی رو دریافت میکنن ،جمع بندی میکنن،بهترین شیوه هارو برای تست زدن بلدن ،شاید خودشون زیاد تو انجام این برنامه ها موفق نباشن ولی در انتقال دادنش واقعا خوب عمل میکنن...

سه روز پیش دخترعموی کنکوری من بهم آموزش داد چطور کتاب های تستمو بخونم و اینکه چطور تست های زبان تخصصی رو بزنم و واقعا آموزش بسیار مفیدی بود...


- بعداز کنکوری ها هرکسی که از راه برسه راهنماییم کنه موثر واقع میشه، انگار یک ترتیبی به چیزایی خودم ازقبل میدونستم میده...اینکه همیشه بچه ها از من میپرسن چطور درس بخونن  و میتونم کمکشون کنم ولی خودم نمیتونم یه برنامه منظم رو برای درس خوندن دنبال کنم  یه خرده باعث تاسفه...


-یکی از بدترین ویژگی های من در درس خوندن وسواس داشتن منه....

وسواس ازنظر اینکه باید واو به واو یه کتابو بخونم بدتر اینکه میدونم اون قسمتایی که میخونم زیاد مهم نیستن ولی بازم انگار اون لحظه برام مهم ترین جملات بحساب میان یامثل این روزا که میخوام فقط خلاصه ها و تست هارو بخونم ازاینکه نمیتونم منابع درسی رو بخونم عصبی میشم و نمیتونم تمرکز کنم... خوندن متن هایی که فقط یه جمله میدن و میگن از فلانیه و من اصلا نمیدونم اون فلانی کیه و چه نظریه هایی داشته چه رویکردی داشته  و....عصبیم میکنه،وقتی متنی میخونم ننویسمش فراموشش میکنم وسط درس خوندن تمرکزم و سرعتمو کم میکنه... این مسائل و خیلی از مسائل دیگه که الان به دلیل عصبی بودن و بیحوصلگی فراموششون کردم در شمار وسواس های درسی من قرار میگیرن...


# وقتی اوایل تیرماه آخرین امتحانمو دادم تا آخر مرداد ماه به دلیل مشکلات شخصی و حال بدی که داشتم نمیتونستم درس بخونم ، هرچند این مشکلات ریشه ی پنج ساله داره که از بهمن پارسال فشارهاش بیشتر شد و تا آخر مرداد ماه وقتمو گرفت... پس در تابستون فقط شهریور وقت داشتم...

با شروع پاییز از اواسط مهرماه دنبال کار های پژوهشی که از اردیبهشت ماه کلید خورده بود،شدم... که با وارد کردن داده ها فکرکنم اواخر آبان یا اوایل آذر تموم شد... پس پاییز فکرکنم کلا یک ماه وقت داشتم...

باشروع زمستون من عملا بیکار و علاف به حساب میام، یعنی سرجمع سه ماه که به طور خالص وقت داشتم منظور روزایی که کاملا بیکار بودم...

پس این عصبانیت من با دیدن  کتاب های درسی که نتونستم بخونمشون یه چیز الکی و توخالیه ... پس وسواس داشتنم در خوندن  خلاصه ها و تست ها هم پایه و اساس درستی نداره...


*عصبی بودن از خودم بخاطر سهل انگاری و تنبلی رو با چیزی که اسمشو گذاشتم وسواس درسی دارم بروزش میدم یا توجیه میکنم....

پی.نوشت: اون مسئله که باید واو به واو کتاب درسی رو بخونم از بچگی باهام بوده و یجورایی وسواس بحساب میاد و همین مسئله باعث میشه  تو خلاصه نویسی هم مشکل دارم،وقتی یه جمله میخونم به جای اینکه برداشتمو از اون جمله بنویسم  کل جمله رو مینویسم، بخاطر همین خلاصه هام از مطالب درسی خودم همیشه طولانیه... یه مدت درست شده بودم و خلاصه هام واقعا کوتاه و کلیدی بود ولی الان دوباره مثل قبل شدم...




  • ۹۷/۱۱/۰۲
  • مریم **

نظرات (۱)

اونا بدترینن باورکن
پاسخ:
نظرات متفاوته:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
** مریم

زندگی دخترانه هایم را به یغما برد...
مرا همچون قاصدکی بی هدف ، بی مقصد به دست باد سپرد...
و به نظاره نشست...

مطالب پربحث‌تر