** مریم

Lead an aimless life

** مریم

Lead an aimless life

سلام خوش آمدید

در مسیر معلم شدن.....

شنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۵:۴۵ ب.ظ


نتیجه گزینش خیلی وقته اومده ولی بسی تعجب برانگیز بوده اونم اینکه از منطقه ۱۵تا۱۹تهران منتقل شدم منطقه یک تهران و دوسالی رو باید در روستاهای لواسانات و رودبار قصران  گذر عمر ببینم...

چهارشنبه تعهد ۱۰ساله امو ثبت کردم ولی هنوز برای تست پزشکی نرفتم،هفته پیش دوره های مهارت آموزی ثبت نام کردم  ولی همچنان سیستم درحال ثبت نامو بهم نشون میده ... و نقطه قوت این ماجرا اینه که دوره مهارت آموزیم  تو شهر خودمونه:)


در ساوه.....

به دلیل کار پدر گرامی در ساوه به سر میبریم ماموریتی که سه ماهی شاید طول بکشه ...

دیروز برای اولین بار وقتی با مامانم برای خرید بیرون رفتیم احساس میکردم مردم میفهمن من از یه شهر دیگه اومدم ، نمیدونم چه حسیه ولی حس خیلی مزخرفیه یه جور منو تو دو راهی قرار میداد ،از اینکه مثل زمانی که تو شهر خودمونم بیخیال به  کار خودم برسم یا اینکه نه مراقب باشم دور و برم چه اتفاقی میفته حتی مراقب قدم گذاشتنم باشم .... هرچند موقعیت پدرمم مزیت بر علت میشد....اینقدر حساس بودنو دوس ندارم ،دوس دارم وقتی بیرون راه میرم حواسم به خریدم باشه نه اینکه اونقدر معطوف به خودم باشه  که  پامو کجا میذارم مهم باشه.... خودم برای خودم بزرگش کردم میدونم ...ولی خیلی حس داغونیه ....

و یکی از بزرگترین مشکلات من مسیریابی غلطه...من تو مسیری که چنددقیقه قبل ازش ردشدم گم میشم ،نمیتونم پیداش کنم ، دیروز دوبار مسیرو داشتم اشتباه میرفتم مامانم مسیر درستو بهم نشون داد گفت باید از اینجا بریم...و بعد حرفایی که ازش شنیدم اینکه چطور میخوام تنها زندگی کنم وقتی یه مسیر ۱۰۰متری که رفتم  راه برگشتشو گم میکنم ....

  • ۹۹/۰۲/۲۰
  • مریم **

نظرات (۳)

  • نـــامـــیـــرا ‌‌‌‌‌‌‌
  • همین که دید مثبتی برای خودت ایجاد میکنی خیلی خوبه...اینجور مواقع فقط مثبت اندیشی جواب میده

    پاسخ:

    تو زمینه ی مثبت اندیشی دیگه استاد شدم ....
  • نـــامـــیـــرا ‌‌‌‌‌‌‌
  • اگر از عاشقان معلمی باشی،این سختیا برات مثل عسل شیرین میشن

    پاسخ:

    مشکل اینجاست من از عاشقان معلم نیستم عزیزم :(
    ولی اگه بگم بخاطر بچه ها که عاشقشونم میتونم ادامه بدم آره میتونم

    تبریک میگم ایشالا موفق باشی

    این تصور که همه حواسشون هست که اونجایی نیستی رو چند باری تجربه کردم ولی این فقط ذهنیت توعه و مردم اطراف اصلا تو این فازها نیستن و هرکی به کار خودش مشغوله

    مشکل مسیر یابی رو نمیدونم چرا اکثر خانوما دارن میتونی علامت بذاری از روی مغازه ها

    پاسخ:

    سلام آقای سپهر (البته با تاخیر:) )
    ممنونم :) 
    این احساسو به معنای واقعی حسش کردم ، و میدونم خودم برای خودم بزرگش کردم :(و همین باعث شد دیگه با مامانم بیرون نمیرفتم ...
    مشکل اینجاست من خیلی به مغازه و دور و اطرافم توجه نمیکنم و فکر میکنم بخاطر همین نمیتونم دقت کنم و مسیرمو تشخیص بدم ... 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    ** مریم

    زندگی دخترانه هایم را به یغما برد...
    مرا همچون قاصدکی بی هدف ، بی مقصد به دست باد سپرد...
    و به نظاره نشست...

    مطالب پربحث‌تر