** مریم

Lead an aimless life

** مریم

Lead an aimless life

سلام خوش آمدید

دیگه دوست ندارم ،دیوانه وار عاشقتم...

شنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۸، ۱۲:۱۳ ق.ظ

الان که دارم برات مینویسم که دیوانه وار عاشقتم در آرامش کاملم بدون هیچ هیجانی ...

میخوام بگم خیلی جاها هوامو داشتی و بهم فهموندی خیلی دوسم داری و من خیلی راحت ازت گذشتم ...

خیلی جاها دستمو گرفتی کمکم کردی تا از سخت ترین مراحل زندگیم رد شم و باز این من بودم که از روی همه ی خوبی هات به بی رحمانه ترین شکل ممکن گذشتم ...

خیلی وقتا با وقاحت تموم ازت کمک خواستم و تو باز به روم نیاوردی که چیکار باهات کردم ...

 فکر میکنم به اینکه روزایی که حالم خوب نبوده با هزار وعده و وعید و حرفای عاشقانه می اومدم پیشت تا مشکلم حل بشه و وقتی مشکلم حل میشد من  چیزی جز یه آدم خائن نبودم، دچار نوعی فراموشی میشدم یادم میرفت اصلا وجود داری ...

وقتی یه کارایی رو انجام میدادم به امید اینکه تو برام حلش میکنی به فکر ناراحت شدنت نبودم،اون لحظه فقط خودم مهم بودم نه ناراحتی تو ...

صبح کردنای شبانه امون یادته ، همون بوس فرستادنا و بغل کردنای خیالی ، همونایی که برای قبل از بد شدنم بود ، همون حرفایی که باعث میشد از ته دل بخندم و بخاطر بودنت ازت تشکر کنم ....

یادته بعد از اون اتفاقات دیگه اینطور نبود  ،وقتی میخواستم باهات حرف بزنم و ازت کمک بخوام  صدام از گریه زیاد بریده بریده میشد‌... 

گریه هامو یادته چقدر مظلومانه بود فکر میکنم بخاطر همین بود همیشه کمکم میکردی ؟

یه سوال مگه چقدر دوسم داری ؟ 

وقتی میخواستم شروع کنم به نوشتن فکر میکردم حرف زیادی ندارم ولی الان می بینم منو تو خیلی خاطره ها باهم داریم خاطره هایی که بد بودن منو به یادم میاره صبور بودن تو ...

هربار که کار بدی میکردم میگفتم آخرین باره ، تو مطمئن بودی بازم تکرارش میکنم ، امکان نداره کسی که اینقدر دوسش داری رو نشناسی...

الان تو آروم ترین روزای زندگیم اومدم سراغت مثل همون اولا که آدم خوبی بودم همون روزایی که دوست داشتم ، ولی حالا بخاطر صبور بودنت  برای اینکه میدونستی یه روزی میرسه  دوباره برمی گردم  ،نمیتونم دیوانه وار عاشقت نباشم  ... 




خداجونم دلم برای بغل کردنت خیلی تنگ شده، برای زمانی که با یه چشمک برات بوس بفرستم ... خداجون مریم خیلی خیلی عاشقته... میدونم که میدونی :)

  • ۹۸/۰۷/۲۰
  • مریم **

نظرات (۲)

  • حامد سپهر
  • اجازه هست به رابطتون حسودی کنیم؟

    پاسخ:
     آقای سپهر من واقعا حسرت اینو دارم که رابطه ام با خدا حسادت بر انگیز باشه ...خیلی کم گذاشتم 
  • ❤❤ EXOYAS ❤❤
  • :))

    پاسخ:
    :))

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    ** مریم

    زندگی دخترانه هایم را به یغما برد...
    مرا همچون قاصدکی بی هدف ، بی مقصد به دست باد سپرد...
    و به نظاره نشست...

    مطالب پربحث‌تر