خیلی وقت بود سراغ پوشه کلاسیک نرفته بودم...
تو کتابخونه،بعداز نیم ساعت دویدن با آهنگ های سلول کُش خارجی اونم با هدفون
پخش شدن این آهنگ تو کتابخونه ی پدرم ،باعث شد چشمامو ببندم و آرامش دریافت کنم :))
مرگ قو/عباس مهرپویا
- ۱ نظر
- ۲۹ آذر ۹۷ ، ۲۳:۲۶
خیلی وقت بود سراغ پوشه کلاسیک نرفته بودم...
تو کتابخونه،بعداز نیم ساعت دویدن با آهنگ های سلول کُش خارجی اونم با هدفون
پخش شدن این آهنگ تو کتابخونه ی پدرم ،باعث شد چشمامو ببندم و آرامش دریافت کنم :))
مبهم ترین کلمه ای که همه ی ما آدما در زندگی باهاش سرکار داریم...
درسته همه دم از ساختنش میزنیم ،همیشه بهش فکر می کنیم ،شاید گاهی اوقات ازش بترسیم...
من معتقدم باید به آینده فکر کرد فقط برای رسیدن به چیزایی که دوست داریم . درغیر اینصورت دیگران دارن برامون فکر میکنن دیگه چرا ما به خودمون زحمت بدیم....
درسته همه فکر میکنن به آینده برای به دست آوردن خواسته هاشون،اما حرف من یه چیزه....
بعداز ۶ ماه تموم شد...
امروز همین چند لحظه پیش با تایید آقای دکتر برای دریافت داده ها کار ما گروه ۱۱ نفره تموم شد...
* خیلی چیزا شنیدم و خیلی چیزا دیدم تو این مدارس که هم باعث خندم شد ،هم اشکمو درآورد.. زندگی بچه ها ،خونواده هاشون، هزینه ها،دارو ،کاردرمانی، گفتار درمانی و.....
اتوبوس بچه های بهزیستی ، خانم نوری عزیزم ، سوگند، سندرم دوشن،علی ،ملیکا ، اختلالات متابولیکی،بیتا، هرزه خواری ، خانم ما خودمون پژوهشگریم، پرونده های مشاوره ای،پدری که بخاطر کشتن همسرش اعدام شد، دریا،مبینا ،سندرم داون، آستینت خیس شد بذار من بهت آب بدم با دست من آب بخور:))،خانم میشه شما همیشه پیشمون باشین، خانم من تا دم در همراهتون میام،مادربزرگش اینا نمیتونن خرجشو بدن. عکسشو فرستادیم برای یه خَیِر شاید بتونه مخارجشو بده، باور می کنی که دختر۱۲ ساله شده ساقی باباش(ساقی مواد نه....)و....
کلمات ،اسم ها،حرفا،جمله ها چیزایی که منو یاد بچه ها میندازه. علاوه بر بیماری مشکلات خانوادگی و... زندگیشونو دچار مشکل کرده..
و اون نقطه چین خیلی چیزایی که واقعا قابل گفتن نیست ،گفتنش چندروز باعث درگیر شدن ذهن میشه....
میخواستم کل خاطرات این چند وقتو تعریف کنم ولی خیلی زیاد میشد،برای همین فقط اون چیزایی که منو یاد بچه ها میندازه رو نوشتم....
از امشب قراره به بی خوابی غلبه کنم .دیگه از ۵ صبح رد شده به ۶ صبح گاهی ۷ صبح رسیده . تواین چهار سال فکرکنم کلا ۲۰ روز نتونستم قبل از ۳ بخوابم . دیروز دکتر برام قرص خواب تجویز کرد ولی با صحبت زیاد مامانمو راضی کردم یه هفته وقت بده اگه نتونستم خوابمو تنظیم کنم بعد شروع کنم به خوردنش ....
از ساعت ۱۰ اومدم بخوابم خوابم نمی بره ... در ۳۶ ساعت گذشته ۵ ساعت خوابیدم .
نسبتا روز شلوغی داشتم ۴ ساعت پیش دوستام بودم ،کلاس زبان که یه رب دیر رسیدم بخاطراینکه گوشیمو تو اسنپ جا گذاشتم دوییدم دنبال ماشین. نتیجه نداد ،رفتم ایستگاه تاکسی ۳ تا آقا وایستاده بودن گوشیشونو گرفتم زنگ زدم ،بعد ۱۰ تا کوچه دوییدم تا به گوشی نازنینم برسم. از کلاس تا خونه پیاده اومدم تا خسته شم همه ی تلاشمو کردم تا ساعت ۱۰ خوابم نبره ... فکر کنم رفته قهر کرده نمیاد منو ببره و من همچنان درانتظار خواب با کمی دلواپسی چشم بندمو نمیزنم ....
این سخن نقل شده از استاد زبان بنده است!!!
آقای .... استاد گرامی ما دلیل استفاده بیش از اندازه زنان ایرانی از لوازم آرایش رو حجاب میدونن ..
حالا دقیقا میدونم چرا؟؟؟ چون سرکلاس توضیحی مفصل در این باره دادن...
از نظر ایشون حجاب خانم ها رو زشت میکنه! زیبایی های زن پوشیده میشه و این باعث میشه خانم ها بخاطر اینکه مجبورن زیباییشونو پنهان کنن ، با لوازم آرایش خودشون رو زیبا میکنن!!
از اون جایی که کلاس ما مکالمه است و به صورت مختلطه ،و من تنها کسی هستم که در کلاس چادر دارم... و قطعا همه اینو میدونیم که چادر زیاد با آرایش سازگار نیست ،بنده آرایش نمیکنم ولی دلیل اینکه استادم اصرار داشت از من تایید بگیره که درست میگه فقط بیانگر اینه که من با حجاب زشت میشم😊😊
و باید زیبایی هام در معرض دید باشه تا زیبا بشم😐
# جواب من به ایشون فقط لبخندی کوتاه بود، اگه تایید میکردم خودم زیر سوال میرفتم که پوششمو قبول ندارم و اگه رد میکردم باید هزارتا دلیل میاوردم ولی ازاون جایی که ایشون رو میشناسم دلایلم براشون مهم نبودپس به فکر خسته تر کردن خودم نبودم....
هیچ گاه اشتباه نکنید!! اشتباه چه سهوی چه عمدی ضعفی است که حتی خانواده نیز از سرکوفت زدن آن به شما نمی گذرند.
غریبه و آشنا هر کدام به نحوی آزارتان می دهند. حال چه عمد چه غیر عمد!!!
اشتباه بی اعتمادی می آورد ،اعتماد نباشد شک جولان می دهد..
بعداز اشتباه و مطلع شدن دیگران از این اشتباه به مرحله ای می رسید که به خودتان شک می کنید. شاید آنقدر خود را خطاکار بدانید که هیچ گاه به تصمیم خود ،افکار خود و حتی به علائق خود نیز اعتماد نمی کنید!!!!
پس تا می توانید اشتباه نکنید!!!
هیچ وقت به این جمله :انسان جایزالخطاست، توجه نکنید! چون اساسا غلط است..
انسان ممکن الخطاست، به این هم توجه نکنید !شما ممکن است اشتباه کنید ولی با فهمیدن دیگران ،دیگر زندگی نمی کنید بلکه برزخی را درهمین دنیا تجربه می کنید!!
صحبت در ارتباط با آن دسته از اشتباهاتی است که آنقدر بزرگ هستند که زندگیتان را حتی اگر دیگران ندانند به خودی خود دگرگون می کند..
به یاد داشته باشید اشتباهات بزرگ از خطاهای کوچک شروع می شوند!!!
خطا ها آنقدر زیاد می شوند که به اشتباه تبدیل می شود و بعد فاجعه ای را به بار می آورند. مانند زمانی که دارید گلوله ی برفی کوچک را روی برف می غلطانید تا به گلوله ای بزرگ تبدیل شود....
پس تا می توانید خطا نکنید !!!
حتی از موقعیت هایی که شمارا به سمت خطایی سوق می دهند دوری کنید!!!
هرقدر مقتدر و بااراده باشید،وقتی مکرر در موقعیتی قرار بگیرید ،در نهایت امکان خطا زیاد می شود یا حتی ممکن است سهوا بستری فراهم شود که خطا کار شناخته شوید......